موفقيت در نبرد است
حساس اوريا حساس اوريا

تاريخ جامعهء بشری مجموع اجزای تصادفي نبوده بلکه پروسهء پيشرونده و قانونمند مي باشد.تاريخ جهان و جامعه يي که ما در آن زنده گي مي نماييم با ما آغاز نشده و با ما نيز پايان نخواهد يافت،گنج آن بي پايان است اما بايد در هر قدم از لحظات تاريخ مسؤوليت خود را در برابر وطن و مردم ادأ نماييم .

اهميت مسله در آنست که محتوی آن سال های محدوديي که در اختيار ماست چگونه پر شود که وزری بر وجدان و باری بر جامعه نباشد.در وطن محبوب ما افغانستان جريانات سياسي،اجتماعي و اقتصادی گوناگون در حال نضج گيری مي باشند،اما ما بايد همين تاريخ مشخص،همين مردم مشخص و همين جريانات اجتماعي و فکری مشخص را در نظر گرفته و مطابق به آن مسير مبارزهء خود را تنظيم نماييم .

اندرز گويي های مجرد،لعن ها و طعن های احساساتي، توجيه و تسکين غرور خود يا تحقير و تذليل ديگران کاريست آسان،ولي برداشتن گام مثبت و سازنده نهايت دشوار .

در سنگلاخ تاريخ راه پیمودن آسان نيست، سرنوشت انسان با  نبرد گره خورده است  با نبرد دايمي ودشوار به همين جهت عمل جسورانه تنها وثيقهء پيشرفت مي باشد .

عظمت يک کشور در نبرد خسته گي ناپذير و جسورانه فرزندان آنست برای بدست آوردن هدف والای انساني،پس بايد بي باک و بي هراس رزميد.

جريان ملموس و محسوسي را که در بطن جامعهء ما مي گذرد و از انظار مردم پنهان است،بايد انرا فاش ساخت،بايد خود دانست و به مردم فهماند که چه کساني به کدام منوال بر ما حکومت مي رانند،در عقب اين پرده چه فاجعه يي مي گذرد،چگونه پيکر جامعهء ما را تسلط مشتي طفيليي که در کنف حمايت استعمار قرار دارد بيمار مي سازد.ما بايد در اين راستا مبارزه نماييم،تا خود،ملت و مردم ما را از اين بيماری نجات داده و نگذاريم که اين بيماری مهلک به نسل های جوان و آينده گان ما انتقال يابد.هرنسلي که با توشه ء از آرمان بميدان آمد حتماً و تا اخير پيروز نيست.شکست و پيروزی،خطا و ثواب،پيشرفت و عقب گرد با هم است.از شکست نبايد هراسيد و از پيروزی نبايد مغرور شد.

ناپليون مي گفت :آنقدر شکست مي خورم تا راه شکست دادن را بياموزم.

به اعتقاد من که ما شکست خورده گان ديروز،پيروزمندان و پيروزمردان فرداييم .

اين موفقيت را در صورتي بدست آورده مي توانيم که در زمان کنوني و درين مقطع حساس تاريخ درست بينديشيم،اتحاد و اتفاق

 

متين و يکپارچه خود را حفظ کنيم،ايمان راسخ و عزم قوی داشته باشيم و در گفتار و اعمال خود پاک و صادق باشيم و خود را تسليم حوادث ننماييم. موفقيت از آن کسي است که يکبار ديگر از جا برخيزد.

مي گويند:ضربت حوادث مانند چکش ضرابخانه،بهای افراد را روی آن حک مي سازد. و نيز مي گويند:پُتک مصائب کلوخ را درهم مي کوبد ولي آهن را حدادی ميکند.

قريحه هايي که از کوره تفته رنج بگذرد مانند طلا از بوته با درخشش چشم نوازی بيرون مي آيد.اين نبرد،نبرد دشواری است.اما رهايي انسان در نبرد اوست .

بعضی ها در اين نبرد مانند صخره محکم مي ايستند،برخي ها افتان و خيزان به راه خود ادامه مي دهند،برخي ها به انزوا و گمنامي پناه برده اند،و برخي ها خود را مي فروشند.

مردم خودفروختگان را نخواهند بخشيد.تاريخ و زمان با آنها محاسبه مي کند.حساب ها از هم جدا است،همان طوری که سايه و روشني از هم جداست .

رومن رولان گفته است :در جهان عدالتي نيست،زور حق را درهم مي شکند! چنين اکتشافي روح را برای هميشه زبون و يا بزرگ مي کند !بسياری خود را بدست سرنوشت سپردند با خود گفتند حال که چنين است برای چه مبارزه کنيم ؟برای چه در تکاپو باشيم؟هيچ چيز دليل چيزی نيست .پس فکر کنيم!خوش باشيم ولي آنان که مقاومت کردند،ديگر از آتش گذشته اند،هيچ سرخورده گي نمي تواند برايما ن شان دست يابد،زيرا از همان نخستين روز دانسته اند که راه ايمان هيچ وجه مشترک با راه خوشبختي ندارد.

با اين همه مجال ترديد نيست.بايد همان راه را در پيش گرفت،در غير صورت در هرهوای ديگر نفس تنگ مي شود.

به جاست که برای حسن ختام اين شعر شاعر بزرگ وطن رازق فاني را که پيام روشني دارد به خوانش بگيريم .

مردان و نا مردان

ای دل مرو سوی خطر،گر ميروی لرزان مباش

از رهزنان غافل مشو،از دشمنان ترسان مباش

چون با کسي همره شدی،از نيمه ره بر نگرد

چون از پي مردان روی،ديگر ز نامردان مباش

دشمن اگر جانت دهد،با او دم از ياری مزن

در دوستي گر جان دهي،از دوست روگردان مباش

گر عاشق مستانه ای،زهد ريايي را بسوز

ور همنشين زاهدی،در حلقهء رندان مباش

باد بهاران شو تا در مقدمت گل بشگفند

چون گرد باد هرزه گرد،در دشت سرگردان مباش

همدست ما گر ميشوی،پای کسي ديگر مگير

با دوست چون پيمان کني،با غير هم پيمان مباش

فاني به کيش عاشقان،در فکر خود بودن خطاست

يا از سرو جان در گذر يا عاشق جانان مباش

 

 

منتشره شماره ششم سال سوم ماهنامه مشعل

 

 


October 2nd, 2005


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات